تمرکز افراطی روی سیگنال ها، بی توجهی به کانتکست، تحلیل بازار رنج به سبک روندی، چشم پوشی از تایم فریم های بالاتر و حتی ترکیب ناپخته چند سبک تحلیلی، بخشی از خطاهایی هستند که تریدرهای پرایس اکشن مرتکب می شوند. در کنار این موارد، اشتباهات رفتاری مانند عجله در ورود، بیش تحلیل گری یا نداشتن پلن مکتوب نیز می توانند عملکرد یک تریدر را به شدت تضعیف کنند. شناخت این اشتباهات و تسلط بر مهارت هایی که مانع از وقوع آن ها می شوند و دیدن دوره پرایس اکشن نقطه ی شروع مسیر حرفه ای شدن در پرایس اکشن است.
فهرست مطالب
Toggleاشتباهات رایج تریدرها در تحلیل پرایس اکشن
اهمیت بیش از اندازه به سیگنال بارها موجب می شود برخی از تریدرها از موقعیت های معاملاتی خوب محروم شوند و برخی دیگر از تریدرها وارد معاملات زیانده شوند و هر دوی این موارد جزو اشتباهات معاملاتی در پرایس اکشن محسوب می شود. تریدر حرفه ای موظف است تمامی مولفه ها را باهم در نظر بگیرد مانند سیگنال بار، کانتکست، الگوهای معاملاتی، سایکل ها و ساختار بازار و همچنین اهمیت هریک را به طور منطقی ارزیابی کند.
تمرکز بیش ازحد روی الگوها بدون توجه به زمینه بازار (Context)
تریدرهایی که در استفاده از سبک پرایس اکشن صرفاً به الگوهای پرایس اکشنی اکتفا می کنند، معمولاً دچار اشتباه معاملاتی می شوند و اکثر تحلیل های آنها فیل می شود. اگرچه استفاده از الگوهای معاملاتی در پرایس اکشن مورد توجه قرار گرفته است ولی در کنار آن باید به موارد دیگری مانند ساختار و کانتکست مارکت هم دقت شود. الگوهای پرایس اکشنی بدون توجه به جایگاه آنها و ساختاربندی مارکت فاقد اهمیت هستند.
به طور مثال اگرچه الگوی دبل باتم یا کف دوقلو یک الگوی پرایس اکشنی برای معامله خرید می باشد، ولی توجه به کانتکست و ساختاری که این الگو در آن قرار گرفته است اهمیت دوچندانی دارد چه بسا ما در سقف یک تریدینگ رنج با مشاهده یک الگوی دو کف هرگز معامله خرید انجام نمی دهیم. یکی از راهکارهایی که موجب می شود اشتباهات تریدر در پرایس اکشن کاهش یابد این است که تریدر به ساختار مارکت و کانتکست بیشتر از الگوهای معاملاتی اهمیت قائل شود.
معامله گری در بازارهای رِنج به سبک روندی
عدم شناسایی ساختار بازار، و در نتیجه ترید بر اساس ساختار اشتباه، یکی دیگر از اشتباهات رایج در پرایس اکشن می باشد. مثلاً تریدری که در یک بازار رنج همانند یک بازار روندی اقدام به معامله می کند. می دانیم که در سبک پرایس اکشن در یک ساختار رنج ما در کف ها خریدار هستیم و در سقف ها فروشنده، همچنین می دانیم که در نواحی رنج معمولا معاملات ما اسکلپی خواهد بود و دنبال معاملات سوینگ نخواهیم بود در حالی که دقیقاً برعکس در ساختار روند ما بیشتر به دنبال معاملات سوینگ می باشیم.
یکی از مهارت هایی که در سبک پرایس اکشن خواهیم آموخت شناخت دقیق سایکل های بازار و معامله بر اساس هر سایکل می باشد به گونه ای که اگر تریدر در تشخیص سایکل های مارکت ناتوان باشد اکثر معاملات او فیل خواهد شد. ما در پرایس اکشن مخصوصاً در پرایس اکشن البروکس مارکت را به چند سایکل دسته بندی می کنیم از جمله بریک اوت، کانال فشرده، کانال عریض و تریدینگ رنج. تریدر باید تفاوت ساختاربندی این سایکل ها را مسلط شود و بداند در هر سایکل باید به چه شیوه ای ترید بنماید.
نادیده گرفتن تایم فریم های بالاتر
یکی دیگر از اشتباهات رایج در پرایس اکشن نادیده گرفتن تایم فریم های بالاتر می باشد. دکتر آلبروکس معمولا در تایم فریم ۵ دقیقه معامله می کند ولی همواره چارت ۱۵ دقیقه و چارت یک ساعته هم بر روی صفحه مانیتور خود دارد. اکثر تریدرهای حرفه ای در سبک پرایس اکشن ساختار کلی مارکت را در تایم فریم های بالاتر می بینند و بر اساس آن در تایم فریم پایین تر اقدام به ترید می کنند. مثلاً اگر در تایم فریم یک ساعته یک روند صعودی پرقدرت داشته باشیم، برخی از تریدرها در تایم فریم ۵ دقیقه از معاملات فروش صرف نظر می کنند زیرا ترجیح می دهند معاملاتشان همسو با ساختار بلند مدتی مارکت باشد.
تحلیل نمودار بدون توجه به حجم یا زمان
در برخی از سبک های پرایس اکشنی عدم توجه به حجم مارکت موجب می شود که تریدر دچار زیان های معاملاتی شود از طرفی در برخی دیگر از سبک ها مانند سبک البروکس حجم معاملات فاقد اهمیت می باشد. نکته مهم این است که هر تریدر بر اساس سبکی که آموزش دیده اقدام به معامله نماید و سعی کند نسبت به سبک خود و آنچه آموزش دیده است پایبند باشد
ما در پرایس اکشن البروکس از فاکتور حجم صرف نظر می کنیم و حتی اندیکاتور حجم را از روی چارت حذف می کنیم زیرا معتقد هستیم که اندیکاتور حجم موجب اشتباه در تحلیل های ما می شود و از طرفی در صورتی که تریدر به پرایس اکشن تسلط کافی داشته باشد هیچ نیازی به دانستن حجم مارکت ندارد.
اما در برخی دیگر از سبک های پرایس اکشنی توجه به زمان معاملاتی یا سشن ها اهمیت بالایی دارد به طور مثال یکی از استراتژی های معروف البروکس استراتژی اپن می باشد این استراتژی دقیقاً بر اساس زمان یا سشن بازار طرح ریزی شده است. هرگاه حدود دو ساعت ابتدایی بازار تمام شود از نظر پرایس اکشن البروکس اپن مارکت هم به پایان رسیده است حال اگر تریدری بدون توجه به این مطلب بر اساس استراتژی اپن همچنان به ترید خود ادامه دهد وین ریت معاملاتی او به شدت دچار افت می شود.
تریدر تصمیم میگیرد براساس استراتژی زمان محور (اپن سشن ) ترید کند یا براساس سایکل بازار. اگر قرار بر این شد که طبق اپن ترید کند باید به تمامی نکات آن پایبند باشد و اجازه تغییر پلن معاملاتی را به خودش ندهد. به طور مثال یکی از فاکتورهایی که پرایس اکشن البروکس برای اپن بازار در نظر می گیرد میزان رنج حرکتی است، در حالیکه در ترید به سبک سایکل ها اصلا چنین فاکتوری رعایت نمی شود.
استفاده از چند سبک تحلیلی به صورت همزمان (مخلوط کاری)
یکی از اشتباهاتی که بسیاری از تریدرها مرتکب می شوند ترکیب غیر اصولی چند سبک تحلیلی است. اگرچه ما با شخصی سازی استراتژی ها مخالفتی نداریم ولی ترکیب غیر اصولی و استفاده همزمان از چند سبک تحلیلی اغلب موجب استاپ شدن معاملات می شود.
یکی دیگر از معایب استفاده همزمان از چند سبک تحلیلی سردرگمی تریدر می باشد. به طور مثال تریدری که همزمان از سبک پرایس اکشن البروکس و نیز مجموعه ای از اندیکاتورها استفاده می کند را در نظر بگیرید؛ پرایس اکشن سیگنال بای صادر می کند در حالی که اندیکاتورها سیگنال سل صادر می کنند و این اتفاق بسیار شایع می باشد.
معایب دیگر استفاده از چند سبک تحلیلی هنگام خروج از معاملات می باشد. تریدری که وارد یک پوزیشن معاملاتی شده است و الان بر اساس سبک پرایس اکشن باید از معامله خارج شود ولی اندیکاتور هنوز سیگنال خروج صادر نکرده است.
بر این اساس بهتر است که تریدر تمرکز خود را بر یک سبک تحلیلی بگذارد و همان سبک را تمرین کند و به آن مسلط شود زیرا این شیوه بسیار بهتر و منطقی ترمی باشد. سبکهای مختلف نقاط ورود مختلفی دارند، حد ضرر های متفاوتی دارند و همچنین حد سودهای متفاوتی، برای همین استفاده همزمان از چندین سبک موجب تعارض معاملاتی می شود و خستگی از بازار مالی را به همراه دارد.
راهکار منطقی این است که تریدر از بین سبک های معتبر سبکی که با روحیات و شرایط وی سازگار تر است را انتخاب کند و فقط روی تسلط بر همان سبک مسلط شود زیرا تکرار یک سبک موجب تسلط بسیاری خواهد شد.
اشتباهات رفتاری هنگام استفاده از پرایس اکشن
و اما برخی دیگر از اشتباهات رایج در پرایس اکشن مربوط به عواملی خارج از این سبک است. چه بسا تریدری که به طور کامل سبک پرایس اکشن را آموخته، به آن مسلط شده و تمام نکات آن را در ترید رعایت می کند ولی به دلیل اینکه شخصیت صبوری در ترید ندارد مدام دچار ضرر می شود. لذا علاوه بر تسلط در سبک پرایس اکشن لازم است تا ما از اشتباهات رفتاری نیز اجتناب کنیم پس باید این اشتباهات رایج را نیز بشناسیم و سعی کنیم آنها را مرتکب نشویم.
ورود بدون تأیید یا صبر نکردن برای سیگنال کامل
یکی از اشتباهات رفتاری تریدرهای پرایس اکشن، عجله داشتن برای ورود به معاملات می باشد، آنها می ترسند که موقعیت معاملاتی را از دست بدهند و اگر دیر وارد معامله شوند از روند پیش رو جا بمانند. در حالیکه در اکثر مواقع این عجله برای ورود موجب ضرر می شود و استاپ تریدر زده می شود. فومو (FOMO) یا ترس از دست دادن فرصت، اشتباهی است بسیار شایع که صرفا به پرایس اکشن ارتباطی ندارد و تقریبا اکثر تریدرهای تازه کار دچار آن هستند. این خصلت موجب می شود تریدر بدون توجه به بسیاری از عوامل و نشانه های دیگر وارد پوزیشن معاملاتی شود.
برای کاهش چنین اشتباهاتی کافی است جمله معروف سرمایه گذار بزرگ، وارن بافت را به یاد بیاوریم، وارن بافت معتقد است دو اصل در بازار مالی باید مورد توجه قرار گیرد:
- اصل اول اینکه سعی کنیم پول از دست ندهیم
- اصل دوم اینکه اصل اول را فراموش نکنیم
یک تریدر باید به این باور برسد که اصل در بازار مالی سود کردن نیست، بلکه اصل این است که سرمایه اولیه حفظ شود. اگر تریدر به این نکته پایبند باشد دیگر حاضر نیست وارد هر معامله ای شود. برای جلوگیری از چنین تریدهایی و چنین اشتباهاتی باید چک لیستی از تاییدیه های ورود برای خود تهیه کنیم و درصورتی که این تاییدیه ها ظاهر نشد وارد معامله نشویم. این تاییدیه ها می تواند ترکیب همزمان از الگو و کانتکست و سیگنال بارها باشد و یا سایر مواردی که به صورت شخصی سازی شده در استراژی تریدر قرار دارد. با فرض اینکه این تایدیه ها در بک تست ها و روزهای لایو معاملاتی بهینه شده اند، باید به آنها پایبند بود.
معایب و مزایای ورود دیرهنگام به معاملات و صبوری برای ظاهر شدن همه تاییدیه ها:
- تریدر ممکن است دیرتر از تریدرهای تهاجمی وارد معامله شود
- بخشی از سود را از دست می دهیم
- ریسک به ریوارد معاملاتی کمتری دارد
- وین ریت معاملاتی بالاتری دارد
- نسبت به تریدر تهاجمی کمتر ضرر می کنیم
- امکان از دست رفتن سرمایه اولیه به حداقل می رسد
بیش تحلیل گری (Overtrading) در تایم فریم های پایین
عدم پایبندی به تعداد محدودی ترید در هر روز معاملاتی یکی دیگر از اشتباهات پرایس اکشنی است. یک تریدر حرفه ای باید خود را موظف کند که در طول روز بیش از یک تعدادی خاص معامله انجام ندهد و همچنین باید تعیین کند که در صورتیکه یک روز معاملاتی به یک حد نسابی از سود رسید معاملات خود را متوقف کند. از آنجایی که در پرایس اکشن، خصوصا در تایم فریم هایی پایین تر سیگنال های معاملاتی بسیاری صادر می شود، تریدرهایی که بخواهند تمامی این سیگنالها را معامله کنند دچار اُورتریدینگ می شوند و اورتردینگ در نهایت موجب کال شدن حساب معاملاتی خواهد شد.
یکی دیگر از معایب بیش تحلیل گری یا اورتریدینگ این است که موجب خستگی ذهن می شود و زمانیکه تریدری دچار خستگی ذهنی گردد، تحلیل های اشتباهی هم خواهد نمود و در نتیجه حتی در موقعیت های معاملاتی خوب ضرر خواهد کرد. همچنین ترید در تایم فریم های خیلی پایین مانند یک دقیقه، قدرت تصمیم گیری را از تریدر می گیرد. در تایم یک دقیقه تریدر زمان زیادی برای تشخیص سایکل و تحلیل موقعیت ندارد و با مشاهده یک سیگنال بار احتمالی، کمتر از یک دقیقه فرصت دارد که تصمیم بگیرد ورود کند یا نه.
طبق اصول پرایس اکشن، بهترین تایم فریم معاملاتی برای هر تریدر، کمترین زمانی است که بهترین تصمیم ها را می تواند بگیرد. حال یک تریدر در تایم فریم 5 دقیقه می تواند تصمیم های منطقی بگیرد و تریدر دیگری ممکن است در تایم فریم 15 دقیقه یا بالاتر. مهم نیست شما در چه تایم فریمی ترید می کنید، آنچه مهم است این است که تایم فریمی را انتخاب کنید که بهترین بازدهی را دارید و بهترین تحلیل ها ر انجام می دهید.
همچنین برای جلوگیری از Overtrading باید برای میزان معاملات مجاز روزانه یک چارچوب مشخص تعیین شود. یک نمونه از محدود سازی معاملات برای جلوگیری از اُورتریدینگ بدین شکل است که یک میزان ثابتی از سود را در نظر بگیریم و اگر به این عدد رسیدیم دیگر معاملات خود را متوقف کنیم. همین طور برای میزان ضرر هم اگر به یک میزان ضرر خاصی برسیم دیگر اجازه ترید نداشته باشیم. به طور مثال اگر در طول یک روز معاملاتی به عدد +2 درصد سود یا عدد -2 درصد ضرر برسیم اجازه ترید نداشته باشیم. با چنین شیوه هایی می توانیم خودمان را محدود کنیم.
نداشتن پلن معاملاتی مشخص و مستند
هر تریدر موفقی موظف است برای خود یک پلن معاملاتی مکتوب داشته باشد. پلن معاملاتی مکتوب کمک می کند تا ذهن خارج از چارچوب پلن اقدامی انجام ندهد. یک پلن معاملاتی درست و بهینه شده به صورت چشم گیری موجب کاهش اشتباهات در ترید می شود. در پلن معاملاتی علاوه بر جزئیات استراتژی، از جمله نقاط ورود، حد ضرر حد سود و …. باید مواردی مانند تعداد مجاز معامله را نیز لحاظ نمود. همچنین وقتی تاییدیه های استراتژی خود را به صورت مکتوب داخل پلن معاملاتی نوشته باشیم، تا زمانیکه این تاییدیه ها در چارت ظاهر نشوند اقدام به ترید نخواهیم کرد و این امر ما را از ضرر های سنگین محفوظ می دارد.
تریدرهای حرفه ای بعد از بررسی دوره ای ژورنال معاملاتی خود، اقدام به آپدیت پلن معاملاتی می کنند به طور مثال یک تریدر بعد از بررسی یک صد معامله اخیر خود متوجه می شود بیشترین ضررهای معاملاتی در روز جمعه اتفاق افتاده و اگر روز جمعه ترید نکند بازدهی بهتری خواهد داشت. لذا پلن معاملاتی را آپدیت کرده و ترید در روز جمعه را ممنوع می کند. باید توجه داشت تا زمانیکه پلن معاملاتی اپدیت نشده حق تخلف نداریم و صرفا با یک حدس نمی توانیم معاملات خود را تغییر دهیم اما در صورتی که به صورت دقیق و صحیح با بررسی معاملات گذشته به یک نتیجه گیری درست برسیم اجازه آپدیت پلن معاملاتی را داریم.
تغییر استراتژی بعد از هر ضرر
هیچ استراتژی وجود ندارد که وین ریت 100 داشته باشد. هر استراتژی معاملات ضرر ده و سود ده دارد و برایند این ها موجب نتیجه نهایی خواهد شد. اگر تریدری با فرض پایبندی به یک استراتژی خوب، وارد ضرر شود، و تصمیم بگیرد معامله دوم را براساس استراتژی دوم بگیرد در این صورت ممکن است در استراتژی دوم نیز دچار ضرر شود در حالیکه اگر همین معامله را برمبنای استراتژی اصلی خودش انجام داده بود سود ده شده بود. هر استراتژی، معاملات خوب دارد و معاملات بد ( به دلیل سیگنالهای درست و غلطی که در هر استراتژی وجود دارد و بدیهی نیز هست)، لذا پایبندی به یک استراتژی موجب می شود اگر معامله بدی انجام دادیم احتمال اینکه در معاملات بعدی سود ده شویم بیشتر است. استراتژی ها صرفا سود ده نیستند، نحوه استفاده و نحوه تسلط بر آنها هستند که عامل تعیین کننده موفقیت می باشند.
مثلا تسلط به یک استراتژی یکی از دلایل موفقیت است. گاها دو تریدر از یک استراتژی یکسانی استفاده می کنند ولی یکی سوده هست و دیگری مدام در ضرر است، چرا؟ چون تریدر اول تسلط کافی بر استراتژی پیدا کرده و باگ ها و خطاهای آن را شخصی سازی کرده است. برای همین تغییر مداوم استراتژی موجب می شود تریدر به هیچ استراتژی مسلط نشود درحالیکه اگر خود را موظف به استفاده از یک استراتژی کنیم تسلط بسیاری خواهیم داشت و عملکرد نهایی ما بسیار مثبت خواهد بود
چگونه از این اشتباهات جلوگیری کنیم؟
اولا باید بپذیریم که هیچ سبکی بی نقص نیست، وین ریت معاملاتی در هیچ سبکی یک وین ریت 100% و کاملی نیست پس اشتباهات جزیی از ترید هستند. البروکس در درس چهارم دوره 2018 می گوید یکی از مواردی که تریدر باید به راحتی با آن کنار بیایید این است که امکان اشتباه بودن تحلیل ها وجود دارد و هر معامله ای حداقل 40% احتمال شکست دارد.
درصورتی که این مساله را بپذیریم خود به خود بسیاری از اشتباهات معاملاتی را تکرار نخواهیم کرد، دیگر حجم معاملات را بی دلیل افزایش نخواهیم داد زیرا همیشه بر این باوریم بهترین معاملات ما حداکثر 60% احتمال موفقیت دارند نه بیشتر.
چک لیست اصلاح رفتارهای معاملاتی
- پایبندی به حجم معاملات و ریسک هر معامله
- عدم تغییر استراتژی معاملاتی در طول ترید
- عدم استفاده از چندین سبک مختلف
- نترسیدن از استاپ شدن معاملات و پذیرش اینکه حداقل 40% معاملات فیل می شوند
- داشتن پلن معاملاتی مکتوب و پایبندی به پلن
- بررسی دوره ای ژورنال معاملاتی و آپدیت پلن براساس آن
- گذاشتن حد ضرر در تمامی معاملات
- رعایت ریاضیات ترید و بررسی ساختار بندی قبل از باز کردن هر پوزیشن
آموزش پرایس اکشن و یادگیری مفاهیم و مطالب تئوری اولین گام در این مسیر است. گام بعدی ساختار بندی مطالب و درک استراتژی های این سبک است. از جمله ضروری ترین و موثرترین مراحل یادگیری، نشستن پای چارت و مشاهده حرکت کندل هاست. تریدر باید روزانه پای چارت بنشیند و حرکت کندل ها را تحلیل کند تا بتواند درک درستی از بازار و مفاهیم را بدست بیاورد. بسیاری از بزرگان بازار از جمله دکتر البروکس و سعید لقا معتقد هستند بخش اصلی مهارت ترید زمانی محقق می شود که در یک حساب ریل اقدام به معامله کنیم هرچند یک حساب کوچک باشد یا یک اکانت پراب با بالانس پایین.
دکتر البروکس در اولین جلد از مجموعه کتاب سه جلدی خود اشاره می کنند که بهتر است تریدرها در ابتدا با حجم یک صدم لات اقدام به معامله کنند. در توجیه این کار می توان گفت اولا این حجم موجب از دست رفتن حساب نمی شود ثانیا ترس معاملات تا حدی کنترل می شود و با این وجود تریدر این شرایط را خواهد داشت که در حساب ریل اقدام به ترید کند. اکیدا توصیه می شود که از سرمایه گذاری سنگین در شروع کار اجتناب کنید، به خصوص در مورد تریدرهای ایرانی که امکان ترید با بروکرهای معتبر جهانی را ندارند. ترجیجا با یک حساب پراپ کوچک از یک شرکت معتبر شروع کنید .
اوایل امر اهمیت چندانی ندارد که معاملات شما با چه حجمی است و چگونه است، تنها مساله مهم این است که معامله کنید، خود را ملزم کنید هر روز در یک زمان ثابت پای چارت بنشینید و اقدام به تحلیل کنید، حرکت کندل ها را ببینید.
اوایل کار فقط یک چیز مهم است: سعی کنید معاملات معتبر انجام دهید، سعی کنید معاملاتی انجام دهید که بعد از پایان بازار از انجام آن پشیمان نشوید هرچند آن معامله استاپ شده باشد.
اهمیت ژورنال نویسی و مرور تریدها
یکی از اقداماتی که معامله گران حرفه ای خود را ملزم به رعایت آن می کنند ثبت معاملاتشان است. آنها تمامی معاملات خود را ثبت می کنند و حتی سعی می کنند جزئیات مهمی از هر ترید را یاد داشت کنند. به این کار در اصطلاح ژورنال نویسی می گویند. اهمیتی ندارد ژورنال معاملاتی شما در دفتر باشد یا فایل اکسل یا نرم افزارها و برنامه های دیگر، تنها چیزی که مهم است این است که تمامی معاملات خود را ثبت کنید و حداقل پایان هر هفته به معاملات خود نگاه کنید. ببینید آیا معاملاتتان معتبر بوده است؟ آیا معامله ای که انجام داده اید بر اساس آموزش ها انجام شده است؟
در ژورنال نویسی و بررسی ژورنال به تنها چیزی که نباید اهمیت بدهید این است که میزان سود شما چقدر است. ابتدای کار شما بدون در نظر گرفتن سود و ضرر باید ترید کنید ( وقتی حجم اولیه یک صدم لات است سود و ضرر معنای چندانی ندارد).
چه بسا ممکن است یک معامله به سود رسیده باشد ولی به علت اینکه خلاف پلن معاملاتی شماست یک معامله غیر معتبر است لذا فاقد ارزش است و برعکس ممکن است یک معامله با ضرر بسته شده است ولی چون طبق پلن معاملاتی و طبق آموزش ها انجام شده است یک معامله معتبر و در نتیجه یک معامله ارزشمند است.
نتیجه گیری
درک عمیق از ساختار مارکت، تشخیص صحیح سایکل ها، هماهنگی با تایم فریم های بالاتر و وفاداری به یک سبک مشخص از جمله پیش نیازهای تحلیل پرایس اکشن است. ترید موفق در این سبک نیازمند ترکیبی از دانش تحلیلی و بلوغ رفتاری است. پرهیز از ورودهای عجولانه، محدود کردن تعداد معاملات روزانه، مستندسازی پلن معاملاتی و مقاومت در برابر تغییر استراتژی پس از هر ضرر، از جمله اقداماتی هستند که ریسک ترید را به حداقل می رسانند. پرایس اکشن زمانی به یک ابزار سودآور تبدیل می شود که تریدر در چارچوب منطقی خود باقی بماند، اشتباهات پرتکرار را بشناسد و با اصلاح تدریجی آن ها، به سبک خود عمق و اعتبار بیشتری ببخشد. در این مسیر می توانید از منتورینگ پرایس اکشن سعید لقا استفاده کنید.
سوالات متداول
رایج ترین اشتباه تریدرها در پرایس اکشن چیست؟
شایع ترین اشتباه، تفسیر سیگنال های کندلی به صورت مستقل و بدون درنظرگرفتن کانتکست بازار است. پرایس اکشن بدون تحلیل ساختار مارکت نتیجه بخش نخواهد بود.
آیا انتخاب اشتباه تایم فریم در پرایس اکشن باعث ضرر می شود؟
بله، استفاده از تایم فریم های نامتناسب با استراتژی یا شخصیت معاملاتی می تواند باعث سیگنال های گمراه کننده و تصمیم گیری اشتباه شود.
چرا بسیاری از معامله گران در پرایس اکشن بیش ازحد به سیگنال ها اعتماد می کنند؟
بسیاری فکر می کنند فقط با دیدن یک پین بار یا انگلفینگ می توان وارد معامله شد؛ درحالی که موفقیت به تحلیل زمینه (context) و رفتار قیمت در نواحی کلیدی وابسته است.
چگونه می توان اشتباهات پرایس اکشن را کاهش داد؟
با بک تست گرفتن از ستاپ ها، یادگیری مدیریت ریسک، توجه به ساختار مارکت و تمرکز بر کیفیت سیگنال به جای کمیت، می توان احتمال اشتباه را به حداقل رساند.
من سعید لقا هستم، مدرس پرایس اکشن به سبک دکتر آل بروکس. با بیش از پنج سال تجربه در بازار، آموزشهای پیچیدهی بروکس رو به فارسی و با زبانی ساده تدریس میکنم تا معاملهگران فارسیزبان راحتتر و عمیقتر رفتار قیمت رو درک کنن.